در انگلیسی حدود ده فعل پرکاربرد وجود دارد که get یکی از آنهاست. در این درس به کاربرد و کالوکیشن های فعل get در انگلیسی می پردازیم.
Get a call
دریافت تماس تلفنی از کسی
Exp: He got a call in the meeting and left to take it.
او در جلسه تماسی دریافت کرد و رفت تا آن را جواب دهد.
Get a chance
فرصت پیدا کردن
Exp: I pretty busy, but if I get a chance I’ll drop by and see you .
من خیلی سرم شلوغ است، اما اگر فرصتی پیدا کنم، می آیم و شما را می بینم
Get a clue
سر نخی به دست آوردن
Exp: To get clue, we need to look at what we really happened during the downturn.
برای به دست آوردن سرنخ باید به آنچه که در طول رکود اتفاق افتاده است نگاه کنیم.
Get a cold
سرما خوردن
Exp: If they sneeze, we catch a cold.
اگر عطسه کنند سرما می خوریم.
Get a degree/ a diploma
مدرک/دیپلم گرفتن
Exp: She earned/got a bachelor ’s degree in history from Yale.
او مدرک لیسانس تاریخ را از دانشگاه ییل گرفت.
Get a job
کار پیدا کردن
Exp: He was really happy to get a new job.
او واقعاً خوشحال بود که شغل جدیدی پیدا کرد.
Exp: There’s so much unemployment it’s hard to get a job these days.
آنقدر بیکاری وجود دارد که این روزها به سختی می توان کار کرد.
Get a joke
فهمیدن معنی جوک و شوخی
Exp: Not everyone got the joke, but those who did laughed.
همه این شوخی را متوجه نشدند، اما آنهایی که فهمیدند می خندیدند.
Get a letter
نامه ای دریافت کردن
Exp: I got a letter from my friend in Japan.
نامه ای از دوستم در ژاپن گرفتم.
Get a shock
شوکه شدن
Exp: I got a shock when I saw my phone bill.
با دیدن قبض تلفنم شوکه شدم .
Get a splitting headache
سردرد شدید داشتن
Exp: His lack of knowledge of health always makes him get a splitting headache.
عدم آگاهی او از سلامتی همیشه باعث میشود که دچار سردرد شود.
Get a tan
برنزه شوید
Exp: I used to be much amused by sitting on the beach, getting a tan and hearing the waves crash against the rocks.
من با نشستن در ساحل، برنزه شدن و شنیدن برخورد امواج با صخره ها بسیار سرگرم می شدم.
Get a ticket
جریمه شدن
get something up
سازماندهی گروهی از مردم برای انجام کاری
Exp: He’s getting up a small group to go carol-singing for charity.
او گروه کوچکی را برمیخیزد تا برای خیریه سرود بخوانند.
Get off my case!
دست از انتقاد بردارید
Exp: My parents are on my case about cleaning my room. They remind me every day and it’s getting really annoying, so if I told them, “Get off my case!”
به عنوان مثال، پدر و مادر من در مورد تمیز کردن اتاق من در مورد من هستند. آنها هر روز به من یادآوری می کنند و این واقعاً آزاردهنده می شود، بنابراین اگر به آنها بگویم: “قسمت من را بردارید!” من به آنها می گویم که دست بردارند
get (something) off your chest
چیزی را از روی سینه خود برداشتن و بیان احساسات
Exp: It feels good to finally get that off my chest!”
احساس خوبی دارم که بالاخره آن را از روی سینه ام بردارم!» بار عواطف سنگین خود را رها کنم.
Get wind of something
خبردار شدن
Exp: His parents got wind of the party through social media.
والدینش از طریق شبکه های اجتماعی از مهمانی مطلع شدند
فعل get از پرکاربردترین افعال در زبان انگلیسی است. برای دریافت کالوکیشن های بیشتر از فعل get در زبان انگلیسی می توانید به مقاله کاربرد و کالوکیشن های فعل get در انگلیسی که توسط آکادمی تات منتشر شده است، سر بزنید.
منبع: https://tatschool.ir/education/collocations-verb-get/